دانلود گزارش کارورزی دانشگاه فرهنگیان ساختار سازمانی مدرسه
گزارش کارورزی دانشگاه فرهنگیان ساختار سازمانی مدرسه
فرمت فایل : word
تعداد صفحات فایل : 11 صفحه
مختصری از شرح
روزدوشنبه مورخ 7/10/94 به قصد جمع آوری مطالب جهت تهیه گزارش ساختار سازمانی به مدرسه شهید افرا رفتم وساعت 7:30به مدرسه رسیدم .
با اولین نفر که مواجه شدم خانم ایرانی سرایدار مدرسه مواجه شدم. سپس پس
از صحبت با ایشان متوجه شدم که ایشان سال 83 جهت سرایداری استخدام شدند و 8
سال ابتدایی را در مدرسه شاهد خدمت کرده است، سال 91 به ناحیه 4 ومدرسه
شهید افرا منتقل شده بود و تا کنون به مدت سه سال بود که در این مدرسه خدمت
می کرد و امسال سال چهارم خدمتش در ناحیه 4 و این مدرسه می باشد.در کار
سرایداری به خانم ایرانی ، همسرش و دخترشان به ایشان کمک می کنند. برای
نمونه همسر خانم ایرانی در کارهای سنگین مثل جابجا کردن وسایل سنگین یا
جارو کردن حیاط به خانم ایرانی کمک می کند.
خانم ایرانی علاوه بر
سرایداری وظایف، کنترل ورود وخروج دانش آموزان نیز میباشد و هچنین مسئول
نظافت فضای فیزیکی مدرسه از جمله ساختمان و سرویس های بهداشتی و... ،
آبدارچی مدرسه ، مسئول پخش شیر بین دانش آموزان، مسئولیت بوفه مدرسه و
مسئول کنترل نهایی کلاس ها وفضای آموزشی بعد از ساعت اداری می باشد.
از
نظر برقراری ارتباط با دیگران (مخصوصا ما ) آدم خون گرمی بود و به سوالات
ما یکی یکی جواب می داد. برای نمونه وقتی با او سلام و احوال پرسی می کردی
به گرمی جواب شما را می داد، که در مقایسه با سرایدار مدرسه کمال الملک که
هیچ گونه صحبتی با ما نداشت و جواب سلام هم به ما نمی داد. یا در مورد مکان
سرویس های بهداشتی معلمان پرسیدم با احترام جواب داد و گفت : " پشت
آبدارخانه یک حیاط وجود دارد که در آن دو تا سرویس هست ، یکی برای آقابان و
یکی برای خانم ها "
من : " میتونم برم داخل آبدارخانه و حیاط خلوت؟ "
خانم ایرانی : " بله ، فقط در را ببندبد که بچه ها نرن تو آبدارخانه"
ساعت اول رفتم کلاس و درس ریاضی بود.
معلم در سر کلاس حضور داشت و به احترام من همه حتی معلم از جای خود بلند
شد و میزش را به من سپرد و از بپه ها خواست تمار درس قبل را پای تخته حل
کنند، پس از یکی از دانش آموزان خواست تا به پای تخته بیاید و در همین حین
از بچه ها خواست دفاتر ریاضی خور را روی میز من بگذراند. از من خواست تا
دفاتر بچه ها را بررسی و امضا کنم.
من مشغول بررسی دفاتر بودم و معلم
هم همراه دانش آموزانی که به پای تخته می آمدند تمارین را حل میکرد. میدیدم
که دانش آموزان میز جلویی حواسشان به من است و به درس توجهی ندارند
بنابراین با اشاره چشم از آنها خواستم که به درس گوش کنند.
دفترها هنوز تمام نشده بود که زنگ تفریح به صدا در آمد و معلم حل تمرین ها را متوقف کرد و به بچه ها اجازه خروج داد.
من ساعت تفریح اول آقای خبیری مدیر مدرسه را دیدم و ایشان را در جریان کار
خود گذاشتم که ما برای درس کاروزی تکلیفی در دست داریم که باید یک گزارش
ساختاری ازمدرسه به دست آوریم و ایشان با بی تفاوتی پرسید که چه کاری از
دست من برمی آید من گفتم که یک سری اطلاعات درباره سابقه خودتان از معلمی
بگویید